Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8110 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
entrymate
U
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
wordprocessing
U
شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
rs c
U
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
off roader
U
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
COMPAQ
U
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
fusion
U
ائتلاف یک شرکت باشرکت دیگر
fusions
U
ائتلاف یک شرکت باشرکت دیگر
synchronizer
U
دستگاه همزمان کننده
executive information system
U
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
Kaleida Labs
U
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
to ride one down
U
بااسب کسیراپایمال کردن
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
participant
U
شرکت کننده
participants
U
شرکت کننده
entry
U
شرکت کننده
participating
U
شرکت کننده
contributors
U
شرکت کننده
participative
U
شرکت کننده
contributor
U
شرکت کننده
duplexes
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
macs
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
Glasgow School
U
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
mac
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
marathoner
U
شرکت کننده ماراتون
participant observer
U
مشاهده گر شرکت کننده
supply company
U
شرکت تامین کننده
suppliers
U
شرکت تولید کننده
supplier
U
شرکت تولید کننده
symposiast
U
شرکت کننده درسمپوزیم
napped
U
بهترین شرکت کننده
nap
U
بهترین شرکت کننده
napping
U
بهترین شرکت کننده
naps
U
بهترین شرکت کننده
multitasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
clocking
U
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
multi tasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
chord keying
U
عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
bidder
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
crusader
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
crusaders
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
olympian
U
شرکت کننده بازیهای المپیک
bidders
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
sortie reference
U
تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
merrymaker
U
شرکت کننده درجشن وسرور
walkers
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walker
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
tenderer
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer
U
شرکت کننده در مزایده یامناقصه
semi-finalist
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
hurdler
U
شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
semi-finalists
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
service component
U
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
fleets
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
sortie number
U
تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
deathlete
U
شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
fleet
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
pentathlete
U
شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
GOSIP
U
استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
attack transport
U
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
pacer
U
شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
component change order
U
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
veterans
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
campers
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
veteran
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
camper
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
processor
U
به صورت همزمان همزمان کار کند
office
U
مناسب برای استفاده در شرکت
residents
U
ما برای یک شرکت کار کند
offices
U
مناسب برای استفاده در شرکت
resident
U
ما برای یک شرکت کار کند
navy component
U
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
off roader
U
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
forty niner
U
شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
entry fee
U
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
wager
U
شرط بندی کننده
tightening material
U
مواد اب بندی کننده
wagered
U
شرط بندی کننده
bettor
U
شرط بندی کننده
rater
U
درجه بندی کننده
wagers
U
شرط بندی کننده
sorter
U
دسته بندی کننده
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
incorporation
U
جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
to bar somebody from a competition
U
شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
underwriter
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
to call a meeting of the board of directors
U
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
equipment
U
وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
starter's list
U
فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
take over bid
U
پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
promotion money
U
دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
go in for
<idiom>
U
شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری
intercurrent
U
مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
point of presence
U
شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
flippy
U
دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود
notification
U
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
arrays
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
array
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
desqview
U
نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
better
U
بهبودی یافتن چیز بهترشرط بندی کننده
big blue
U
ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
overt collusion
U
تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
micropro
U
یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
consortiums
U
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortium
U
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortia
U
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
sagged
U
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
sag
U
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
to have done
U
برای کسی
[دیگر]
انجام دادن
other things being equal
U
اگر برای چیزهای دیگر نباشد
sags
U
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
introduced
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
lotuses
U
شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
introducing
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
provider
U
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
providers
U
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
starting fee
U
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
lotus
U
شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
introduce
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
cross assembler
U
ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
raise a fuss
<idiom>
U
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
prospectuses
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectus
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
direct reading dial
U
درجه بندی برای قرائت مستقیم
pontoar
U
نوعی کرجی برای پل بندی کلک
metacompilation
U
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
proprietary file format
U
روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
espalier
U
چوب بندی برای تربیت نهال میوه
bridges
U
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridged
U
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge
U
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
motherboard
U
که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است
I'm doing it on my own account, not for anyone else.
U
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
telephones
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
decoys
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
reference
U
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
decoying
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
decoyed
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
rain check
<idiom>
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
telephone
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
references
U
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
telephoned
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoning
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
reseau
U
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
Manchester coding
U
و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
Potential
2
Some of my translations are missing !
1
incentive
1
A hero can affect on the people.
1
affixation
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com